شاخصمقالات

علم رجال در کنکاش بدعت و سنت


بنام خدا

 

یکی از ترفند های انصار دجال بصره برای فریب دادن و تخدیر ذهن مخاطبان، بدعت خواندن علم رجال است.

قبل از هر چیز باید معنای بدعت را پیگیری کنیم

بدعت چیست و معیار شناخت ان چگونه است؟

بدعت ان چیزی است که از دین نبوده و به دین اضافه شود و یا از احکام دینی استخراج نشود.

در واقع بدعت در برابر سنت است و تعریف سنت گفتار و رفتار و تایید صاحب شریعت است. حال اگر مساله ای مطابق با این سه نبود و کسی انرا به دین نسبت بدهد بدعت نامیده میشود.

با توجه به نکات بالا حال جا دارد که ببینیم ایا علم رجال جایگاهی در دین بر اساس سنت و سیره صاحبان شریعت یعنی عترت و قران جایگاهی دارد یا خیر ؟

احادیث پیرامون علم رجال:

حدیث اول:خود امامان اولین کسانی بودند که علم رجال را پایه گذاری کردند

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ حَدَّثَنِی زِیَادُ بْنُ أَبِی الْحَلَّالِ قَالَ: اخْتَلَفَ النَّاسُ فِی جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ وَ أَحَادِیثِهِ وَ أَعَاجِیبِهِ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْهُ فَابْتَدَأَنِی مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ رَحِمَ اللَّهُ جَابِرَ بْنَ یَزِیدَ الْجُعْفِیَّ کَانَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُغِیرَهَ بْنَ شُعْبَهَ کَانَ یَکْذِبُ‏ عَلَیْنَا.

 

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏۱، ص: ۲۳۸

زیاد بن ابى حلال گفت مردم در باره روایتها و کارهاى عجیب جابر بن یزید اختلاف کردند. من خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم میخواستم در این مورد از او سؤالى بکنم. قبل از اینکه من چیزى بپرسم فرمود خدا رحمت کند جابر بن یزید جعفى را که احادیث ما را درست نقل میکرد ولى خدا لعنت کند مغیره بن سعید را که بر ما دروغ مى‏بست.

حدیث دوم:در احادیث متعارض ببینید چه کسی عادل تر است و این همان رجال است

وَ رَوَى الْعَلَّامَهُ قُدِّسَتْ نَفْسُهُ مَرْفُوعاً إِلَى زُرَارَهَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: سَأَلْتُ الْبَاقِرَ ع فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَأْتِی عَنْکُمُ الْخَبَرَانِ أَوِ الْحَدِیثَانِ الْمُتَعَارِضَانِ فَبِأَیِّهِمَا آخُذُ فَقَالَ یَا زُرَارَهُ خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَ دَعِ‏ الشَّاذَّ النَّادِرَ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی إِنَّهُمَا مَعاً مَشْهُورَانِ مَرْوِیَّانِ مَأْثُورَانِ عَنْکُمْ فَقَالَ ع خُذْ بِقَوْلِ أَعْدَلِهِمَا عِنْدَکَ وَ أَوْثَقِهِمَا فِی نَفْسِک‏

 

عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج‏۴، ص: ۱۳۳

– علّامه روایت کرده و آن را به زراره بن اعین رسانده که زراره گفته: از حضرت باقر پرسیده گفتم: فداء و خونبهایت شوم دو خبر و آگهى یا دو حدیث و سخن که با یک دیگر مخالف و ناسازگاراند از شما مى‏آید (بدست ما میرسد) کدام یک از آن دو را فرا گیرم (بپذیرم و طبق آن رفتار نمایم) امام (علیه السّلام) فرمود:اى زراره آن خبرى را که میان اصحاب و یارانت مشهور و آشکار است فراگیر و آن را که نادر و کمیاب است رها کن، گفتم: اى سیّد و سرور من هر دو خبر با هم مشهور و آشکار و از شما روایت‏ و نقل شده است، امام (علیه السّلام) فرمود: گفتار کسى را که نزد تو عادلتر و دادگرتر است و بیشتر باو اطمینان و آرامش دل دارى فراگیر

 

حدیث سوم:تصریح امام بر گرفتن روایات از شخص صادق

 

۲۶- ختص، الإختصاص ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُیَسِّرِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ حَدِیثٌ یَأْخُذُهُ‏ صَادِقٌ‏ عَنْ‏ صَادِقٍ‏ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا.

 

بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۲، ص: ۱۵۰

 

حدیث چهارم:تصریح امام بر گرفتن روایات از شخص صادق

 

۱۵۷ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لِی یَا جَابِرُ وَ اللَّهِ لَحَدِیثٌ تُصِیبُهُ مِنْ صَادِقٍ‏ فِی‏ حَلَالٍ‏ وَ حَرَامٍ‏ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ حَتَّى تَغْرُب‏

 

المحاسن، ج‏۱، ص: ۲۲۷

اولین کسی که در مکتب اهل بیت‌(ع) به علم رجال پرداخت شخصی امیرالمومنین علی‌(ع) بودند که فرمودند: «علیکم بالدرایات لا بالروایات همه السفهاء الروایه و همه العلماء الدرایه»(کنزالفوائد ۲/۳۱) یعنی اینکه فقط حدیث نخوانید و به بررسی و اهمیت حدیث بپردازید و تلاش عالمان این است که حدیث را در بعد سندی و یمانی بررسی کنند و بفهمند که روایت از معصوم‌(ع) صادر شده است یا نه؟ و آیا تقیه در کار بوده و … در این مورد از همه مهمتر روایتی است که در جلد یک کافی (ص) ۵۲ از امیرالمومنین‌(ع) نقل شده است که اساس علم رجال از آنجا شروع شده است «اذا حدثتم بحدیث فاسندوه الی الذی حَدَّثکم فِان کان حقاً فلکم و ان کان کذباً فَعلیه»(کافی ۱

۲) … سکونی از امام صادق علیه نقل می کند که امیر المومنین ع فرمود : وقتی حدیثی را نقل می کنید آنرا با اسناد به کسی که برای شما گفته است نقل کنید پس اگر درست بود به سود شما است و اگر دروغ بود به عهده کسی است که برای شما نقل کرده است .

« لا تقبلوا علینا حدیثاً إلاّ ما وافق القرآن والسنّه، أو تجدون معه شاهداً من أحادیثنا المتقدّمه، فإنّ المغیره بن سعید لعنه الله دسّ فی کتب أصحاب أبی، أحادیث لم یحدّث بها أبی، فاتّقوا الله، ولا تقبلوا علینا ما خالف قول ربّنا تعالى وسنّه نبیّنا محمّد (صلى الله علیه وآله)… ) بر ما تنها حدیثی را بپذیرید که با قرآن و سنت موافق باشد یا همراه آن شاهدی از احادیث پیشین ما بیابی؛

چون مغیره بن سعید که نفرین خدا بر او باد، در کتابهایِ شیعیان پدرم احادیثی را که نفرموده بود، جای داد؛ پس از خدا پروا کنید و آنچه را که با سخن پروردگارمان و سنت پیامبرمان مخالفت دارد، به ما نسبت ندهید؛ زیرا ما هرگاه حدیث نقل می‌کنیم، می‌گوییم: خدای عز و جل فرمود؛ رسول خدا(ص) فرمود. (مجلسی؛ بحار‌الأنوار، ج۴۸ ، ص۱۰۳)

با توجه به روایات فوق مشخص میشود که بدعت دانستن علم رجال خود بدعتی نابخشودنی است.

برچسب ها
نمایش بیشتر

abbasi

طلبه، کارشناس مذهبی، پاسخگویی به شبهات، دکترای کلام اسلامی

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن