بررسی علایم ظهور(۲)

بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی سیدنا محمد المصطفی و آله الأطیبین سیما مولانا بقیه الله علیه و علی آبائه من الله الصلاه و السلام أجمعین
با جلسه دوم از جلسات بررسی علایم ظهور حضرت امام زمان در خدمت دوستان محترم هستم.
در جلسه اول این چنین عنوان شد که پژوهش در علایم ظهور امام زمان واقعا ارزش بسیاری دارد. سه ملاک مهم برای ارزش گذاری علایم ظهور امام زمان بیان نمودیم.
لذا با توجه به ارزش بسیار بررسی علایم ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف، امروز پیرامون دسته بندی علایم ظهور مطالبی رو خدمت دوستان ارائه می دهم.
علایم ظهور حضرت مهدی طبق روایات اهل بیت و همچنین یک تقسیم عقلی به دو بخش تقسیم می شود: اول. نشانه های حتمی ظهور. دوم. نشانه های غیرحتمی ظهور.
تقسیم عقلی که اشاره شد بدین معنی است که عقلاً آنچه بعنوان علامات ظهور امام زمان مطرح شده، وقوعش یا واجب است و یا ممکن. لذا علامتِ ظهور ممتنع الوجود نداریم!! بلکه هرچه هست یا در دایره ی امکان است و یا ایجاب. و روایات اهل بیت که بصراحت درباره این تقسیم بندی سخن گفته اند. همچنانکه عمر بن حنظله نقل می کند از امام صادق که فرمود:
عن عمر بن حنظله قال سمعت أبا عبد اللّٰه علیه السّلام یقول: خمس علامات محتومات؛
ترجمه : « برای ظهور امام زمان پنج علامت حتمی وجود دارد. »
تفاوت علامات حتمی با علامات غیر حتمی از خود عبارت مشخص است؛ علامات حتمی ظهور یعنی نشانه هایی که وقوع ظهور امام زمان مستلزم وقوع آنهاست و آن علامات حتماً رخ می دهند؛ امام علامات غیرحتمی یعنی علایمی که الزامی میان وقوعش و نزدیکی ظهور امام زمان نیست.
پس علایم غیر حتمی از دو جهت، نسبت به امر ظهور غیر حتمی هستند:
اول. ممکن است رخ ندهند ولی ظهور امام زمان رخ بدهد.
دوم. ممکن است رخ بدهد ولی خبری از ظهور امام زمان نباشد.
پس سوال می شود که فایده ی این علامات که در برخی از روایات اهل بیت بدان پرداخته شده چیست؟
چرا مواردی بعنوان علایم ظهور امام زمان عنوان می شوند بدون آنکه نه ظهور امام زمان آویخته بدان علامات باشد و نه وقوع آن علامات بطور حتمی خبر از ظهور امام بدهد؟
پاسخش اولین نکته ای است که در بیان «شناخت معنای لغوی و اصطلاحی علامات ظهور» در جلسه اول عنوان نمودم.
و آن اینکه علامات ظهور دو کاربرد دارند: اول. دلالت؛ دوم. اقتراب.
یعنی این علامات بعضا بر اصلِ ظهور امام زمان و حقیقت داشتن امر مهدی صاحب الزمان و راست بودن ولادتش و قیامش و تمام آنچه اهل بیت نوید داده اند، دلالت میکند.
مردم را می باوراند که امام زمان واقعا وجود دارد و واقعا قیام خواهد کرد و همه ی این عقاید، حقیقت دارد.
این وظیفه بیشتر بر دوش علامات غیر حتمی است. علایمی که الزاماً بمعنی نزدیکی ظهور امام نیست؛ اما دلها و عقل ها را همواره متوجه حضرت مهدی نگه می دارد.
و وظیفه ی نزدیک شدن ظهور، بیشتر بر دوش علامات حتمی ظهور است.یعنی آن علاماتی که با رخ دادش مطمئن می شویم همین هنگامه است که حضرت مهدی ندای انا المهدی را از جانب کعبه ی معظمه فریاد بزنند و ندای جهانگیر و عالم شمول حضرت، مرزها را در نوردیده و به سمع تمام آزادی خواهان و ستم دیدگان و عدل جویان هستی برسد، علامات حتمی ظهور هستند. پس باتوجه به آنچه بیان شد، تفاوت میان علامات حتمی و غیر حتمی چند مورد است:
اولا. علامات حتمی ظهور، نشانگر از نزدیکی و آستانگی ظهور امام زمان Q است. درحالیکه اینچنین شرط و مقامی برای علامات غیرحتمی، فراهم نیست.
ثانیا. علامات حتمی، رابطه الزامی با ظهور دارند؛ بگونه ای که می توان گفت ظهور امام زمان متوقف بر رخ داد این علامات است. در حالیکه اینچنین پیوندِ ناگسستنی میان ظهور و علایم غیرحتمی نیست.
ثالثا. علامات حتمی ظهور، حتماً رخ می دهند درحالیکه علامات غیرحتمی، ممکن است رخ دهند و ممکن است رخ ندهند.
و تفاوتی دیگر میان علامات حتمی با علامات غیر حتمی وجود دارد که فارغ از مطالب فوق است و آن اینکه: علامات حتمی بر خلاف علایم غیر حتمی، جهان شمول و عالم گیر هستند.
حال سوالی مطرح می شود پیرامون اینکه: آیا در علایم حتمی، بداء رخ می دهد و یا نه؟!
شرح سوال فوق اینچنین است که: علایم غیرحتمی ظهور، یعنی علاماتی که همواره مبتلا و در معرض بداء هستند. یعنی ممکن است در وقوعشان، واژگونی و تغییر و تحولی رخ بدهد بگونه ای که از چارچوب آن علامت بکلی خارج بشود و در واقع رخ داد آن علامت را عملاً باطل کند.
حال آیا اینچنین رویدادی را می توان برای علامات حتمی ظهور نیز متصور شد؟!
پاسخ این است که: خیر! علامات حتمی ظهور باتوجه به ویژگی و جایگاهی که دارد، آنچنان نیست که در معرض واژگونی و تغییر و تحول قرار گیرد و با رخ داد بداء در آن نتوان این علامت حتمی را بدرستی باز شناخت.
بله! در مواردی بسیار جزئی که با هیچیک از ویژگی های اصلی علامات ظهور در تضاد نباشد، می توان ادعا کرد که ممکن است تحولات خُردی رخ بدهد.
اما نه اصل وقوعش و نه ویژگی های اصلی و تمایز دهنده اش، هرگز در مقام و جایگاهی نیست که در معرض بداء رخ دهد.چرا؟ چون خداوند متعال از رویدادِ آن نشانه های ظهور یک غرض و اراده ی بسیار بسیار خطیر و مهم دارد؛ و آن این است که اهالی این هستی را از ظهور آخرین حجت خداوند باخبر کند و دلها و ذهنهای تمام عدل خواهان جهان را معطوف او بنماید.
ازطرفی همان خداوند قدیر و خبیر، برای ظهور آنحضرت نشانه هایی جهانی قرار می دهد تا همگان با درک آن نشانه ها از نزدیکی ظهور آخرین حجت خداوند باخبر بشوند.
لذا اگر در آن نشانه های ظهور بداء رخ دهد و آن نشانه ها را دچار تغییر و تحول کند بگونه ای که عموم مردم و حق طلبان در درکش به اشتباه بیافتند و در تطبیقش به مشکل برخورند، آن غرض خداوندی و آن اراده ی الهی ناقص و خام و نارس می ماند.
و این یعنی درواقع خداوند غرض خویش را نقض فرموده است.و اینچنین فعل قبیح و زشتی، شرعاً و عقلاً از خداوند بیهمتا، محال و بعید است.پس بر خلاف آنچه مرحوم محدث نوری باور دارد، علایم حتمی ظهور در گستره ی بداء نمی گنجند؛ مگر برخی موارد ریز و غیر مضر.
پس با این سخن ما، دروغگویی برخی از این مدعیان کلاه بردار بر شما روشن می شود که ادعا می کنند: «در امر یمانی بداء رخ داده و دو یمانی داریم؛ و یمانی اصلی از بصره است و نه یمن!!»
بی تردید اینچنین مطالبی درواقع بمعنی نقض غرض خداوند از وضع علامات حتمی ظهور امام زمان است.
چون با این بداء که رخ داده است دیگر شیرازه ی علامتی حتمی بنام «یمانی» از هم فروپاشیده و ما با یک البصری من البصره روبرو هستیم و نه الیمانی من الیمن.لذا هرکس همین عقیده ی ثابت و صحیح و مستدل به چندین حدیث از آل محمد را بخوبی درک کند و فهم نماید، تا عمر دارد به ریش تمام این مدعیان دروغین می خندد و دروغشان نزد آن فهیمان برملا و رسوا جلوه گر می شود.
جلسه دوم از سلسله جلسات پژوهش در علامات ظهور امام زمان را با بیان دسته بندی علایم ظهور امام زمان و تفاوت دسته اول با دوم، به پایان می بریم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین